یکی دو دهه قبل، وقتی ما بچه بودیم، پدر و مادرها دوست داشتند باهوش باشیم. هوش هم به نمره های خوب و درخشان کارنامه و قبول شدن در آزمون های ورودی مدارس نمونه دولتی و تیزهوشان محدود و خلاصه می شد. کمی که گذشت، با تماشای کارتون ای کیوسان که ظهرهای جمعه پخش می شد، بزرگ ترها به این نتیجه رسیدند که در کنار نمرات خوب علوم و ریاضی، خلاقیت و ارتباط موثر با اطرافیان هم مهم است. پس ای کیوسان هم به فهرست باهوش هایی که سرکوفتشان را به ما می زدند، اضافه شد. هوش در ذهن پدر و مادرهای آن سال ها، یک تواناییِ ذاتی و یک موهبت بود که محیط خانواده و اجتماع، فرهنگ و آموزش، تاثیر چندانی روی پرورش و رشدش نداشت و بعضی ها شانس داشتند و باهوش می شدند و بدشانس هایی مثل ما که شاید در فهم ریاضی و فیزیک و زبان دوم می لنگیدیم ولی مهارت کلامی و نوشتاری و طراحی بالایی داشتیم، سهم چندانی از موفقیت تحصیلی و کاری نصیبمان نمی شد. گذشت و خودمان پدر و مادر شدیم. کم کم روانشناسان تربیتی به جای «هوش»، از «هوش های متنوع» در وجود هر فرد حرف زدند و این که یک ورزشکار موفق هم به اندازه یک پزشک حرفه ای، یا یک هنرمند خلاق هم به اندازه یک مخترع، می تواند باهوش باشد. فقط انگار مدل هوش ها و مسیر رشد و نحوه بروزش متفاوت است. پرونده امروز که مصادف است با اولین روزهای مدرسه، به هوش اختصاص دارد و قرار است از سیر تا پیاز همین موضوع را بررسی کند. این که بالاخره هوش چیست؟ ذاتی است یا اکتسابی؟ قابل سنجش و اندازه گیری است یا نه؟ چند مدل است و چگونه رشد می کند؟ با ما همراه باشید.
هوش چیست؟
تعریف معمول و کلاسیکِ هوش در بین عموم جامعه، همان کیفیت و مهارتی است که به موفقیت های درسی و تحصیلی منجر می شود؛ همان توانایی و استعدادی که برای فهم مطالب نظری و حل مسائل ریاضی به کمکمان می آید، ذاتی و ارثی است، تک بُعدی است، قابل ارتقا نیست و از بدو تولد تا روز آخر زندگی در یک سطحِ مشخص باقی می ماند؛ همان به اصطلاح IQ. اما در روانشناسیِ روز دنیا، مدت هاست که این تعریف محدود و ناقص از هوش، رنگ باخته و دیگر در هیچ کدام از سیستم های آموزشیِ استاندارد، پذیرفته شده نیست. یادمان باشد هدف ما پدر و مادرها، صرفا تربیت و ساخت عده ای پزشک و مهندس و مخترع نیست! هدف اصلی، پرورشِ یک انسانِ همه جانبه و متعادل است. تعادل، شاه کلید ورود به تعریف جدید و گسترده هوش است. این روزها ثابت شده است که همه آدم ها غیر از IQ یا هوش منطقی و ریاضی، حدود ده نوع هوشِ گوناگون با شدت و ضعف های مختلف دارند که اکتسابی و قابل ارتقاست و باید به شکل متعادلی پرورش یابد. امروزه به آدمی «باهوش» یا «تیزهوش» گفته می شود که تمامی توانایی ها، استعدادها و جنبه های گوناگون وجودش به شکل متعادل رشد کرده باشد. فردی که توانایی حل مسئله را دارد و می تواند خود را به بهترین شکل با شرایط متغیر محیط انطباق دهد، انسان باهوشی است!
انواع هوش
روانشناسان در حالِ حاضر، غیر از IQ یا هوشِ منطقی و ریاضی که در زمینه هایی مثل فهم مطالب نظری، حل مسائل ریاضی، تقسیم و طبقه بندی اطلاعات، استدلال، آزمایش، کنجکاوی و... بروز پیدا می کند، حدود ده نوع هوشِ دیگر با طیف های گوناگون برای هر فرد قائلند. هوش دیداری یا فضایی که به شکل درک بالای تصویر، حس جهت شناسی خوب، طراحی و نقاشی، درک نمودار، خواندن و نوشتن و ساخت پازل، خودش را نشان می دهد. هوش کلامی و زبانی که در قالب خوب گوش دادن، خوب حرف زدن، قصه گویی و توضیح و تدریس بروز می کند. هوش بدنی یا جنبشی که در افرادی با زبان بدنِ فعال و هماهنگیِ بالای بدن مثل ورزشکاران، بازیگران و صنعتگران دیده می شود. هوش موسیقایی که در قالب توانایی هایی مثل درک ریتم، نواختن آلات موسیقی، آهنگ سازی، ترانه سرایی و آواز قابل تشخیص است. هوش طبیعت گرا که در زمینه های کشف طبیعت، باغبانی، مراقبت از گل و گیاه و علاقه به محیط زیست و جانداران آشکار می شود. هوش درون فردی که به افراد توانایی درکِ حس و حالِ درونی خود، نقاط مثبت و منفی و آگاهی از تفکرات، احساسات، توانایی ها و رویاهایشان را می بخشد. هوش برون فردی که عامل قدرت درک بقیه، همدلی و همراهی با اطرافیان، مشورت و همکاری با گروه است و هوش هیجانی یا EQ که به نوبه خود، تعامل و روابط مثبت و سازنده ما با دور و بری ها را رقم می زند.
کودکان همه باهوشند!
همه آدم ها، کوچک و بزرگ، دارای همه هوش های موجود هستند منتها با شدت و ضعف های گوناگون. این هوش ها اکتسابی و قابل رشد و ارتقاست و فقط باید زمینه بروز پیدا کند و با علاقه و تلاش همراه شود تا شکوفا شده و موفقیت فرد را رقم بزند. ناگفته پیداست که مثلا یک ورزشکار، هوشِ بدنی یا جنبشی بالایی دارد، یا یک کارآفرین که از مهم ترین شاخصه هایش خلاقیت و ارتباط موثر است، هوش هیجانیِ قوی دارد یا استادان موسیقی، دارای هــــوش موسیقــاییِ عمیـــق هستند. کمـــا این که شــــاید هوشی مثل هوش هیجانی در کـــــودکانــــی که دچــــار اختــــلالاتی مثل اوتیسم یا بیش فعالی هستند، کمرنگ باشد اما ممکن است مثل همه افراد جامعه، دارای هوش های دیگر در سطوح بالا باشند. با گذشت زمان و بالارفتن سن، همان طور که برخی سطوح هوش به شکل عالی رشد می کند، ممکن است برخی سطوح هوش هم کاملا از یاد برود و مغفول بماند. حتماً شما هم با بزرگسالانی برخورد داشته اید که مثلا در زمینه تحصیلی آدم موفقی هستند، اما هوش هیجانی و روابط خوب و موثری با اطرافیان ندارند.
هوش چگونه رشد می کند؟
انواع هوش، مثل چتری، وجود و استعدادهای کودک را در بر گرفته و مهم ترین راهِ ارتقای هوش و استعداد بچه تا حدود 12 سالگی، فراهم کردنِ یک محیط غنی برای کودک است. محیطِ غنی به معنای ایجاد زمینه های متنوع برای بروز و پرورش انواعِ هوش در وجود کودک است. مثلا باید برای رشد هوش کلامی زبانی، کتاب و مجله شعر و قصه در اختیار کودک بگذاریم و از او بخواهیم درباره آن چه خوانده است صحبت کند و نظر بدهد؛ یا برای پرورش هوش جنبشی، کودک را در فضای ورزشی و پر تحرک قرار دهیم. فراهم کردن محیط غنی، به معنای غنی کردنِ فضای پیرامونِ کودک با زمینه های متنوع برای رشد متعادل انواع هوش در وجود او، بدون هرگونه پیش داوری است. یادمان باشد توجه انحصاری به یک هوش و رشد تک بعدیِ آن، از کودکِ ما یک موجود تک بُعدی نچسب می سازد. بهترین زمان برای استعدادیابی و تشخیص قوی ترین هوش در وجود فرد از 12 سالگی به بعد است و به وسیله آن می توان به نوجوان کمک کرد تا در مسیرِ مناسب با توانایی هایش قرار بگیرد و با انتخاب رشته تحصیلی و رشته دانشگاهی و شغلِ متناسب با هوش و استعدادش، در آینده فرد موثر و موفقی شود.
محیط غنی برای هر هوش، در هر رده سنی متفاوت است
بدیهی است که تعریف محیط غنی برای هر هوش در هر رده سنی، متفاوت است. زیرا آنچه کودک در صفر تا سه سالگی یا سه تا پنج سالگی نیاز دارد، با آنچه در پنج تا هفت سالگی یا هفت تا دوازده سالگی برای پرورش انواع هوش احتیاج دارد، متفاوت است. گاهی بازی است، گاهی مشارکت و گاهی واگذاری مسئولیت های کوچک.
پاسخ به سوالات رایج درباره هوش
بعضی پدر و مادرها، به خصوص آن ها که دفعه اولشان است بچه دار می شوند، مدام احساس می کنند فرزندشان باهوش تر از همسن و سال هایش است و باید تحت آموزش و امکانات خاص، رشد و پرورش شایسته ای داشته باشد. بعضی از والدین هم هستند که با حالتی وسواس گونه، پیشرفت های بچه های فامیل و در و همسایه را با رشد و پیشرفت کودک خودشان در زمینه های گوناگون مقایسه می کنند و نگرانند که مبادا بچه به مراقبت و کمک های ویژه نیاز داشته باشد. غیر از آن، در اغلب موارد به ویژه در ایام بازگشایی مدارس و شروع سال تحصیلی، سوالات زیادی درباره سطح و میزان هوشِ بچه به ذهن والدین هجوم می آورد. سمیه حسینی دانش آموخته کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی به رایج ترین سوالات درباره هوش، پاسخ داده اند.
از کجا باید فهمید که فرزند ما باهوش است یا خیر؟
قبل از آن باید از خودمان بپرسیم: چرا می خواهیم بدانیم فرزندمان باهوش است یا نه؟ تصورمان از هوش چیست؟ اگر تعریفمان از هوش، همان هوشِ کلاسیک یا IQ است، که خب تجربه نشان داده است به تنهایی باعث موفقیت و رضایت فرد نمی شود؛ اما اگر درباره هوش های چندگانه حرف می زنیم، باید بدانیم همه بچه ها در زمینه های گوناگون باهوشند و کافی است کمکشان کنیم تا رشد کنند و دیده شوند. منتها به طور کلی اگر فرزندمان از پسِ مسائل خودش برمی آید و به نسبتِ همسن و سالانش، تعامل بهتر و عمیق تری با محیط پیرامونش دارد، می توان گفت بچه باهوشی است.
کدام نوع هوش، به چه میزان، ژنتیکی است؟
همه انواع هوش، هم زمینه ژنتیکی دارد و به وسیله ژن های خانوادگی منتقل می شود و هم زمینه اکتسابی دارد و به وسیله محرک های محیط پیرامون مثل تربیت، آموزش، بازی و... پرورش می یابد.
تفاوت هوش و حافظه چیست؟
مغز ما ده ها کارکردِ عالی مثل حافظه قوی، توان حل مسئله، خودتنظیمی و... دارد که مجموعه این ها رابطه تنگاتنگی با انواع هوش دارد. حافظه قوی و توانِ به خاطر سپردن و به خاطر آوردن، از کارکردهای عالی مغز است که رابطه مستقیمی با IQ افراد دارد و معمولا افرادی با ضریب هوشی بالا، حافظه قوی دارند.
میزان هوش افراد قابل سنجش و اندازه گیری است؟
تنها مدلِ هوش که قابل سنجش و اندازه گیری به شکل استاندارد است، IQ است. از آنجا که توانایی های ذهنی و گستره انواع هوش، بسیار گسترده و پیچیده است، طراحی یک تست استاندارد برای تعیین میزان آن، تقریباً ناممکن است.
کی به تست هوش نیاز داریم؟
این روزها اغلب روانشناسان، مراجعانِ زیادی دارند که متقاضیِ تست هوش برای فرزندانشان هستند. پدر و مادرهای ذوق زده ای که احساس می کنند بچه شان نسبت به همسن و سال های خودش، بهتر و بیشتر می فهمد و به دنبال مستندات علمی برای تایید این حس و حدس هستند. یا خانواده هایی که از روی چشم و هم چشمی، دلشان می خواهد بدانند فرزند آن ها باهوش تر است یا بچه فلان فامیل. اما در واقع، تنها زمانی واقعا به تست هوش برای تعیین میزان IQ نیازمندیم که احساس کنیم کودکمان دچار عقب ماندگی جدی در زمینه رشد ذهنی و تحصیلی به نسبت کودکان هم رده خودش شده است و در عین حال، هیچ دلیل دیگری مثل نابسامانی های خانوادگی و اجتماعی و... برای این عقب ماندن پیدا نکنیم که در نهایت باید زیر نظر روانشناس برای انجام تست اقدام کنیم.
تست های IQ چگونه است؟
در حال حاضر، تست های استنفورد-بینه و وکسلر، دو تستِ استاندارد و معتبر است که میزانِ هوش بهر افراد را مشخص می کند. مثلا در تست وکسلر که تست کاملی هم هست، با انجام و تحلیل 15 خرده آزمون که به سه شکلِ شفاهی، ساختنی و قلم و کاغذی است و بین 50 تا 90 دقیقه طول می کشد، به پنج مدل هوش بهر یا نمره هوش، نسبت به رده سنی فرد می رسیم: هوش بهر درک کلامی، هوش بهر استدلال ادراکی، هوش بهر حافظه فعال، هوش بهر سرعت پردازش و هوش بهر کل. نمره هوش بهر کل، میزان IQ کودک را نشان می دهد. هوش بهر زیر 70، متعلق به افرادی با نیازهای ویژه است. هوش بهر بین 70 تا 90، یک هوش بهر مرزی است. هوش بهر 90 تا 110، میزان هوش آدم های معمولی است که تقریبا 90 درصد افراد جامعه را شامل می شود و هوش بهر 120 به بالا، متعلق به افراد باهوش است. معمولا این افراد در امتحانات و آزمون های رایج سیستم آموزشی کشور، بهترین رتبه ها را کسب می کنند.
آیا می توان هوش بهر پایین را با تمرین بالا برد؟
تمرین موثر است اما نه زیاد. مثلا اگر بچه ای جزو کودکانی با نیازهای ویژه باشد، با تمرین جزو افراد طبیعی قرار نمی گیرد.
از چه سنی می توان برای بچه ها تست هوش انجام داد؟
بچه ها از 6 سال به بالا، تا حدود 18-17 سالگی، آمادگی انجام تست هوش را دارند.
معایب و محاسن انجام تست هوش برای بچه ها چیست؟
حُسن خاصی ندارد، چون فقط یک عدد و نمره به ما می دهد اما عیبش، برچسب زدنِ به بچه است. این برچسب، چه مثبت باشد چه منفی، چه براساس نمره هوش بهر احساس کنیم کودکمان IQ بالا یا پایینی دارد، در هر دو صورت به رفتار نامتعادل و غیرطبیعی ما با بچه دامن می زند. یادمان نرود مهم تر از انجام تست هوش، شناخت نیازهای کودکمان و تلاش برای تعامل بهتر با اوست.
تست های هوش چقدر قابل اعتماد است؟
تست های معتبر هوش اگر با مشاهدات بالینی روانشناسِ آموزش دیده همراه شود، یکی از ملاک های قابل اعتماد تشخیص است. روانشناسی که قرار است تست هوش بگیرد، باید حتما در دوره های تخصصی، آموزش دیده باشد. پس افراد غیرمتخصص در موسسه، مهدکودک یا مدرسه ها ، صلاحیت برگزاری تست هوش و سنجش میزان IQ کودک را ندارند.
مراکز معتبر انجام تست هوش را چگونه پیدا کنیم و از کجا بفهمیم کدام تستِ هوش صحیح و قابل اعتماد است و کدام تست، غلط و ناصحیح؟
همه مراکز و کلینیک های روانشناسی که دارای مجوز معتبر از سازمان بهزیستی یا سازمان روانشناسی هستند، امکان و اجازه انجام تست هوش را دارند و در صورت لزوم، می توانیم با خیال راحت به روند آزمون و نتیجه آن، اعتماد کنیم. از آنجا که فقط یک روانشناس در فضای استاندارد و با مشاهدات دقیق بالینی، صلاحیت انجام تست هوش را دارد، تست هایی که در این شرایط انجام می شود معتبر و قابل اعتماد است و نتیجه آن می تواند ملاک و معیار قضاوت و سنجش باشد و طبیعتاً تست هایی که چنین شرایطی ندارد، مثل تست های اینترنتی، معتبر نیست.
ممکن است دونفر با ضریب هوشیِ یکسان، در امتحانات و آزمون های مدرسه، نتایج مختلف بگیرند؟
معمولا افراد با ضریب هوشی یکسان، در یک سطح از موفقیت تحصیلی هستند اما از آنجا که موفقیت تحصیلی، غیر از IQ، رابطه مستقیم با انگیزه، علاقه، تلاش و پشتکار، تشویق و تنبیه، روش تدریس و ارتباط فرد با خانواده، دوستان و آموزگارش دارد، ممکن است دونفر با IQ یکسان، موقعیت تحصیلی متفاوتی داشته باشند.
آیا هوش بالا ضامن موفقیت افراد است؟
هوش بالا در یک جنبه، مثلا IQ، هرگز ضامن موفقیت فرد نیست اما داشتن هوش بالا در تمامی ابعاد یا به اصطلاح پرورش هوش متعادل، حتما در موفقیت فرد موثر است.
بهترین خوراکی ها برای هوش!
چندی پیش، یک روانشناس انگلیسی و یک محقق فنلاندی، مطالعه جالبی بین مردم برخی از کشورهای دنیا انجام دادند تا متوجه شوند باهوش ترین و کم هوش ترین مردم جهان، در کدام کشورها زندگی می کنند. نتیجه پژوهش نشان داد مردم سنگاپور با میانگین هوش 108، باهوش ترین مردم دنیا هستند. بعد از سنگاپوری ها، مردم کره جنوبی، ژاپن، ایتالیا و ایسلند با میانگین ضریب هوشی به ترتیب 106، 105، 102 و 101، رتبه های دوم تا پنجم را به خود اختصاص دادند. در این جدول، میانگین هوش ما ایرانی ها هم 84 تخمین زده شده است و این یعنی از نظر عددی در رتبه بیست وسوم جهان هستیم. از طرفی در این مطالعه، مردم کشور آفریقایی گینه هم با میانگین هوش 59، به عنوان کم هوش ترین مردم معرفی شدند.
شاید بپرسید راز باهوش شدن این آدم ها چیست؟ و این سوال در ذهنتان به وجود بیاید که چرا کشورهای جنوب شرق آسیا یا کشورهای حاشیه مدیترانه، بهترین رتبه ها را در جدول رده بندی هوش به خود اختصاص داده اند؟ آیا می توان همه چیز را به گردن ژنتیک انداخت یا تغذیه و خورد و خوراک و عوامل محیطی هم در باهوش شدن نسل یک کشور نقش دارند؟ یکی از مهم ترین مواد مغذی که باعث افزایش هوش می شود، اسیدهای چرب امگا3 است. اسیدهای چرب امگا3 می تواند به تکامل بهتر مغز، افزایش هوش و عملکرد مغز و تقویت حافظه در افراد کمک کند. به همین دلیل مردم کشورهای جنوب شرق آسیا و سواحل مدیترانه که ماهی و روغن زیتون بیشتری در برنامه غذایی شان دارند، باهوش تر از سایر مردم جهان هستند. میگو و ماهی های چرب مانند سالمون، قزل آلا، کیلکا، خال مخالی و ساردین و روغن های گیاهی مغذی مثل روغن زیتون، بذر کتان و کانولا، سرشار از امگا3 است. گردو هم جزو منابع امگا3 محسوب می شود. مصرف فراوان میوه و سبزی تازه از دوران کودکی تا 30 سالگی نیز باعث می شود میانگین هوش حداقل 5 نمره بالاتر برود. گوجه فرنگی، از دیگر خوراکی هایی است که به دلیل داشتن لیکوپن، با رادیکال های آزاد موجود در بدن مبارزه می کند و جلوی تخریب سلول های مغزی را می گیرد. کلم بروکلی، جزو سبزی های برگ سبز تیره طبقه بندی می شود و سرشار از ویتامین K، ویتامین C و انواع آنتی اکسیدان هاست. ویتامین K در بهبود عملکرد مغز و افزایش هوش جنین و کودکان خردسال، نقش موثری دارد. انواع مغزها، دانه ها، حبوبات، میوه ها (به خصوص موز)، سبزی ها، تخم مرغ و لبنیات کم چرب هم جزو دیگر خوراکی هایی است که دریافت آن ها از دوران جنینی تا حدود 5 سالگی می تواند به رشد مغزی و افزایش هوش کمک کند.